معرفی وبلاگ
سازنا منطقه 4 گزارش فعالیت ها و خدمات زنان در سطح منطقه 4 در جهت ایجاد محیطی دوستانه تر در خانواده ها همراه با ارائه راهکارهایی درجهت اشتغال زایی زنان در منزل و دیگر خدمات. با ما همراه شوید:)
دسته
وبلاگ هاي مناطق ديگر سازمان زنان انقلاب اسلامي
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 209567
تعداد نوشته ها : 77
تعداد نظرات : 13

CurrentDate= new Date(); var JAT= 1; function pz() {};init();document.getElementById("cities").selectedIndex=12;coord();main();

Online User
اگر مایلید لوگوی وبلاگ مارا در سایت خود قرار دهید باتشکر از توجه شما سازمان زنان انقلاب منطقه6

زنان انقلاب

Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

چند ورزش ساده براي تقويت حافظه شما
من مانند يك پزشك و يا يك مشاور درمان به شما نمي‌گوييم چه بخوريد و چه نخوريد، من تنها با ارائه چند ترفند كارا و چند راه حل ساده به تقويت حافظه شما كمك مي‌كنيم. تمام قفسه‌هاي كتابفروشي‌ها، مقالات رسانه‌ها و اينترنت پر از نوشته، مطالب و صفحه‌هايي است كه به شما مي‌گويند؛ چگونه از بدن خود نگهداري كنيد. اما بسيار اندك هستند مطالبي كه به شما بگويد؛ چگونه ذهن و حافظه خود را فعال و كارايي آن را افزايش دهيد.
مي‌دانيد كه اين بخش از بدن نيز درست مثل هر قسمت ديگر بدن، مهم است.حال بايد از شما بپرسم كه؛
آيا شما جزء افرادي هستيد كه اين عبارات را بسيار بر زبان مي‌آوريد؟ “واي، يادم رفت”، ” يادم رفت، چي بود؟”و
آيا براي شما پيش آمده كه اسم فردي حتي از نزديكان خود را فراموش كرده باشيد؟
آيا نام غذاي كه خورديد، رستوران كه رفتيد و يا فيلمي را كه هفته گذشته تماشا كرديد را از ياد برده‌ايد؟
آيا ترس داريد، مبادا آلزايمر گرفته باشيد… نه نترسيد، شما تنها نياز به تمرين و تقويت حافظه خود داريد.
يكي از بزرگترين ترس‌هاي انسان هنگام افزايش سن، ترس از ابتلا به بيماري الزايمر است كه در عصر حاضر، گسترش رو به رشد داشته است. اين بيماري رايج‌ترين شكل زوال عقل است.
آلزايمر يك بيماري عصبي است كه پيشرونده و برگشت ناپذير است. اين بيماري باعث تغيير رفتار، شخصيت، پاكسازي و مختل سازي حافظه و تفكر در فرد بيمار مي‌شود.
پزشكان شانس ابتلا به بيماري آلزايمر را تا حدي ژنتيكي مي‌دانند، اما پژوهش‌هاي حاضرتاثير شيوه زندگي و عواملي چون رژيم غذايي و ورزش را در اين بيماري بسيار مهم مي‌دانند.
به عبارت ديگر، شما مي‌توانيد با اصلاح روش زندگي چون؛ تغذيه، فعاليت فكري‌ و انجام ورزش‌هاي سبك به جنگ اين بيماري برويد. در اينجا چند ترفند جالب وجود دارد كه در اين راه به شما كمك شاياني خواهد كرد. با انجام آنها، نتيجه مطلوب را احساس خواهيد كرد.
ترفند اول؛
نوشتن وخواندن؛ بسيار بخوانيد و بنويسيد. بلند بخوانيد، با تغيير صدا و به جاي شخصيت‌هاي كتاب يا نويسنده بخوانيد. خاطرات روزانه و… را بنويسيد. از مطالبي كه دوست داريد نت برداريد. مطلب را با دقت به كلمات و با احساس‌هاي متفاوت بخوانيد. هر چيزي را كه دوست داريد و مي‌خواهيد؛ بخوانيد و بنويسيد. نوشتن و خواندن يكي از بهترين فعاليت‌هاي تقويت و افزايش حافظه است.
ترفند دوم؛
با هر دستي كه عادت به مسواك ‌زدن داريد، از امشب با آن يكي دست مسواك بزنيد. مثلا اگر با دست راست مسواك مي‌زنيد، از امشب مسواك را با دست چپ گرفته و مسواك بزنيد.
ترفند سوم؛
يك تصوير يا يك عكس خانوادگي و حتي يك وسيله الكترونيكي را به دقت نگاه كرده بعد با چشم‌هاي بسته شروع به توصيف آن كنيد
ترفند چهارم؛
اگر هميشه عادت به يك دوش گرفتن ساده داريد، از اين پس يك حمام‌ درست و حسابي و سنتي را تجربه كنيد.
ترفند پنجم؛
اگر هر روز با ماشين سرِ كار مي‌رويد، گاهي اين عادت را تغيير دهيد. كمي از مسير را پياده و بقيه را با اتوبوس به محل كار خود برويد.
ترفند ششم؛
به روي ميز كار خود نگاهي بيندازيد، حالا جاي همه چيز را عوض كنيد. مثلا جامدادي را به جاي تراش روميزي بگذاريد. همچنين مي‌توان اين كار را با تغيير جاي وسايل آشپزخانه انجام داد.
ترفند هفتم؛
اگر سوار آسانسور مي‌شويد، چشم ها را ببنديد و سعي كنيد دكمه طبقه مد نظر خود را فشار دهيد. البته قبل از فشار دادن چشم هايتان را باز كنيد تا اشتباها به طبقه ديگري نرويد.
ترفند هشتم؛
در زمان استراحت، زنگ تفريح كار يا كلاس، به جاي نشستن و خوراكي خوردن، از جاي خود بلند شويد كمي قدم بزنيد و هواي تازه استنشاق كنيد.
 ترفند نهم؛
اگر روي ميزكار يا طاقچه و دكور منزلتان عكس يا ساعت روميزي داريد، آنها را وارونه بگذاريد.
ترفند دهم؛
سعي كنيد به جاي نگاه‌ كردن به غذا، از بو يا مزه آن پي ببريد كه درون بشقابتان چه غذايي وجود دارد. با چيز‌هاي ديگر هم مي‌توانيد همين كار را بكنيد، همين حدس زدن يكي از تمرين‌هاي خوب براي تقويت حافظه است.
ترفند يازدهم؛
سرگرمي تازه‌اي براي خود انتخاب كنيد. عادات سرگرمي روزمره خود را با انتخاب‌هاي جالب هر چند متفاوت و گذرا تغيير دهيد.
ترفند دوازدهم؛
با حضور فعال، با دقت گوش كرده و نگاه كنيد. به عبارتي در لحظه حضورآگاهانه داشته باشيد. هنگامي كه تلويزيون تماشا مي‌كنيد، واقعا با تمام حضور تماشا كنيد. هنگامي كه با دوستي صحبت مي‌كنيد، واقعا و با وجود به او گوش دهيد.
هنگامي كه به خبري گوش مي‌دهيد، دقيقا بشنويد كه چه مي‌گويد و… در اين گونه ديدن و شنيدن حتما براي شما “سوال” پيش خواهد آمد، در غير اين صورت ذهن شما در جاي ديگري سير كرده است.
ترفند سيزدهم:
باغباني هم به شما در تمركز و تقويت حافظه كمك بسيار مي كند. براي اين كار از يك يا دو گلدان هم شروع كنيد خوب است. شما مي توانيد به مرور زمان، سبزي‌جات مورد نياز تان را پرورش دهيد.
ترفند چهاردهم؛
بازي با كلمات، حل جدول، حل معما، طرح چيستان، شبيه سازي و… به طور كل بازي به صورت جمعي بسيار شادي بخش و ذهن را به فعاليت وادار مي‌كند.
ترفند پانزدهم؛
براي شانه‌ زدن نيز همان تمريني را كه براي مسواك زدن گفتيم انجام دهيد. يعني با هر دستي كه عادت به شانه زدن داشتيد، تغيير دهيد.
ترفند شانزدهم ؛
حفظ كردن، شعر، داستان، متن فيلم، لغات، يك ترانه، فرمول، گوش دادن به موسيقي موسيقدانان بزرگ، يادگيري يك ترفند و… همه كمك شاياني به تقويت و فعاليت ذهن و حافظه شما مي‌كند.
ترفند هفدهم؛
گاهي اوقات در منزل با چشمان بسته كار كنيد. مثلا،سعي كنيد جاي اشياء را با چشم بسته پيدا كنيد، مواد اوليه غذا را با چشم بسته شسته، پوست كنده و خرد كنيد…با چشم بسته وسايل را به سر جاي اول برگردانيد….
ترفند هجدهم؛
چشم‌ها را ببنديد. از توي كيف و جيب خود دسته كليد را برداريد. حالا بدون اين كه چشم‌هاي خود را باز كنيد، سعي كنيد كليد را داخل قفل قرار داده و در را باز كنيد.
ترفند نوزدهم ؛
هر آنچه كه باعث شادي شما هر كار و فعاليتي كه منجر به شادي دروني شما مي‌شود، انجام دهيد. البته اگر جمعي باشد، بهتر است. احساس شادي براي كارايي بدن بخصوص ذهن بسيار مفيد است.
ترفند آخر؛
تكرار، تكرار و تكرار است. شماره تلفن، شعر، داستان، نام فرد و… تنها با تكرار است كه در حافظه خواهد ماند. بنابراين؛ هر چيزي را كه مي خواهيد وارد حافظه كنيد، مدام تكرار كنيد. انتخاب كلمات براي تكرار بسيار مهم هستند. كلمات شما بايد جذاب، زيبا و از نظر شما خوشايند باشند.
 

دسته ها :
سه شنبه 19 1 1393

چرا حضرت زهرا (س) در شب تشييع شد؟

حجت الاسلام سيد ضياء مرتضوي نويسنده، محقق و استاد حوزه علميه قم است كه مقالات و كتاب هاي زيادي در عرصه هاي مختلف اجتماعي، سياسي، فقهي، تاريخي، اخلاقي و همچنين كتاب ها و مقالاتي در حوزه زنان نوشته است كه از جمله آنها مي توان به اسلام و زن، درآمدي بر شناخت مسايل زنان و فاطمه گلواژه آفرينش اشاره كرد.
اين محقق و نويسنده معتقد است براي فهم واقعيت موجود و فاصله آن با حقيقت مطلوب بايد درك و شناختي در طراز منطق فاطمي داشت تا به درستي فهميد در جامعه‌اي كه بهاي لازم به اصول ارزش‌هاي انساني واسلامي داده نمي‌شود وبراي حفظ قدرت سياسي خود و به نام دين، به حريم ارزش‌هاي ديني و به حرمت افراد بي‌دفاع دست‌اندازي مي‌گردد و سپس اين گناهبا حسنه‌اي همچون تشييع وبرگزاري مجلس ختم پوشانده مي‌شود، چه زشتي‌هايي نهفته است.
متن گفت و گوي شفقنا(پايگاه بين المللي همكاري هاي خبري شيعه) با حجت الاسلام والمسلمين سيد ضياء مرتضوي را مي خوانيد: 

* با توجه به جايگاه حضرت فاطمه(س) در چشم و دل عموم جامعه اسلامي و به ويژه مردم مدينه،واكنش آنان نسبت شهادت دختر پيامبر(ص) چه بود؟

مرتضوي:طبيعي بود كه به جز فرصت‌طلبان و منافقاني كه در دل، ايمان به پيامبر اكرم(ص) نياورده بودند، عموم مسلمانان بسته به مراتب شناخت خود، به خاندان پيامبر علاقه داشتند و در اين ميان حضرت فاطمه(س) جايگاه ويژه‌اي داشت، زيرا علاوه بر شخصيت خود او، عنايت و احترامو علاقه ويژه‌اي كه پيامبر(ص) به ايشان داشت و آن را بارها نشان مي داد، باعث افزايش علاقه و احترام مردم شده بود. طبعاً بيماري و رنجوري و اندوه فاطمه(س) و نارضايتي شديد ايشان از وضع موجود، براي مؤمنان آزار دهنده بود وآنان نمي‌خواستند شاهد چنين وضعي باشند و پيداست كساني كه از شدت گرفتن بيماري ناگهاني حضرت كه در پي حوادث پس از رحلت پيامبر(ص) پديد آمده بود، خبر داشتند، نگران سرانجام آن بودند. برخي نزديكان در روزهاي آخر نگراني خودشان را بر زبان مي‌آوردند. اما چه بسا بسياري نيز به بهبودي حال ايشان اميد داشتند و پيداست نوعا اين گمان را داشتند كه در صورت رحلت فاطمه(ع) مراتب احترام و علاقه خود را با شركت در تشييع و نماز بر او نشان خواهند داد.

* اما بر خلاف اين انتظار همه مي‌دانيم كه به خواست خود حضرت فاطمه(س) و همسرش علي(ع) چنين نشد و مسلمانان مدينه در حالي از خواب برخاستند كه يگانه دختر پيامبرشان شبپيش به خاك سپرده شده بود و حتي محل دفن وي نيز به درستي معلوم نبود؛ چرا؟آيا كسي چنين واكنشي از سوي خاندان پيامبر(ص) را پيش‌بيني نمي‌كرد؟

مرتضوي:بعيد است كه عموم مردم چنين گماني را از قبلداشته باشند كه ممكن است خاندان پيامبر(ص) در اعتراض به وضع موجود، چنين موضعي بگيرند، اهل بيت نيز نمي‌خواستند اين گمان در مردم تقويت شود، چون چهبسا مانع اقدام آنان مي شد. اما دو گروه اقليت چنين احتمالي مي‌دادند، يكيبرخي مخالفان كه چنين اقدامي به زيان آنان بود و ديگر برخي دوستان و نزديكان كه از مراتب نارضايتي اهل بيت(ع) آگاه بوده و شايد گوشه و كنار هم،چيزهايي شنيده بودند. نمونه روشن اين گروه عباس بن عبدالمطلب است كه بر پايه همين حدس پيك خود را پيش اميرالمؤمنين(ع) مي فرستد. به نقل شيخ طوسي، اين جريان راامام باقر(ع) از پدر خود امام سجاد(ع) واو نيز از محمد پسر عمار ياسر و او از پدر خود نقل كرده است. عمار مي گويد زماني كه فاطمه دختررسول خدا(ص) در بستر بيماري‌ افتاد و حال وي وخيم شد، عباس بن عبدالمطلب به عيادت ايشان آمد، اما به او گفته شد؛ حال فاطمه وخيم است و كسي نمي‌تواند به ديدار او برود. عباس به خانه خود بازگشت و پيكي را سراغ علي(ع) فرستاد تا با توجه به وضع جسمي فاطمه(ع) به ايشان بگويد كه گمان مي‌كند او نخستين كسي از ما باشد كه به رسول خدا(ص) بپيوند. از اين رو اگر فاطمه(ع) رحلت كردعلي(ع) مهاجران و انصار را جمع كند تا با حضور در تشييع جنازه و نماز بر آن بانو به ثواب برسند. او اين نكته را نيز افزود كه اين كار مايه زيبايي و شكوهمندي براي دين است.اما علي(ع) در پاسخ به پيك عباس با اشاره به رفتاريكه با دختر پيامبر(ص) شده بود و با اشاره به خواست فاطمه(ع) پيشنهاد ايشانرا نپذيرفت و عباس نيز با تجليل از علي(ع) نظر حضرت را پذيرفت.

* چرا اميرالمؤمنين(ع) اين پيشنهاد را كه به ظاهر پيشنهاد خوبي بود نپذيرفت و بنابر درخواست خود حضرت زهرا(س) تمايل به اين داشت كه او شبانه دفن شود؟

مرتضوي:پيشنهاد عباس كه از علاقه‌مندان به اهل بيت(ع) بود، ازسر خيرخواهي براي عموم جامعه اسلامي و در راستاي تكريم و تجليل از يادگار پيامبر(ص) و قدرشناسي از آن همه خدمت مادي و معنوي پيامبر(ص)بود. كسي نيز انكار نمي‌كند كه اين كار در ظاهرِ خود براي جامعه اسلامي مايه شكوه و عظمت بود و براي يك‌يك زنان و مردان مسلمان زمينه دستيابي به اجر و ثوابي بزرگ كه جنازه پاك يگانه دختر پيامبر خاتم(ص) را بردوش گذارند و يكپارچه در نماز بر وي شركت جويند و اگر پيامبر(ص) را به دليل اينكه در خانه خود غسل داده شد و بر او نماز خوانده شد و همان جا به خاك سپرده شد، تشييع نكرده بودند، حال مي‌توانستند مراتب علاقه و ارادت خودرا با يك مراسم باشكوه نشان دهند. البته عباس بن عبدالمطلب مي‌توانست به برخي آثار ديگر اين اقدام نيز مانند تسليت خاطر خاندان داغديده پيامبر(ص) وتقويت جايگاه سياسي و اجتماعي آنان و بهره‌مندي روح پاك و والاي آن بانوي مطهر اشاره كند.

اما اينكه چرا علي(ع) با يادآوري وصيت فاطمه(س)،به خواست خيرخواهانه عموي خود عمل نكرد را مي‌توان در خود پاسخ اميرالمؤمنين(ع) يافت. ايشان پيش از اشاره به وصيت فاطمه(ع)، اشاره كوتاهي به رفتارمي كند كه با حضرت فاطمه(س)انجام گرفت رفتاري كه نه با سفارش پيامبر(ص) درباره او و نه حقوق الهي اوسازگاري داشت. بانويي كه طي چند ماهيكه از رحلت پدرش گذشته،يك اقليت را ديده كه بر مال و جسم و جان او دست‌اندازي كرده‌اند و برخي خواص كه چشم بسته و زبان در كام خود برده، آسايش خود را برگزيده و بهانه پيشه كرده‌اند و حتي سخني در اعتراض به وضع موجود نگفته‌اند و عوامي كه نگاه به دهان سران و بزرگان قبايل خود دوخته و از خود اراده ديگري نشان نداده‌اند.
اگر توجه كنيم كه مهاجر و انصار كه عباس، در پي فراهم آمدن زمينه اجر و ثواب براي آنان است،نوعاً همان‌هابودندكه به رغم مظلوميت و شكايت بردن‌هاي مكرر فاطمه زهرا(س) همراه همسر و فرزندان خودبه آنان،هيچ كدام پاسخ مثبت نداده و هر يك بهانه اي آوردند. چنان كه در روايتي آمده است علي(ع) چهل روز فاطمه(ع) را همراه حسن(ع) و حسين(ع) در ميان كوچه‌ها و خانه‌هاي مهاجران و انصار گردانيد و فاطمه(ع) بااشاره به تعهد آنان به دفاع از پيامبر(ص) و فرزندانش درخواست كمك كرد اما يك نفر نيز پاسخ مثبت نداد و او را ياري نكرد. از جمله روزي سراغ معاذ بن جبل رفت و با اين تعبير شروع به استمداد كرد:«اي معاذ بن جبل من با درخواستياري پيش تو آمده‌ام»معاذ بهانه‌هايي آورد. بهانه‌هايي كه حتي صداي اعتراض پسر او را در آورد و فاطمه(ع) با دست خالي و با حالت قهر از پيش وي برگشت.

كسانيكه چنين كرده باشند، هر چند علاقه‌مند هم نشانبدهند اما آيا به راستي شايستگي واقعي براي حضور در تشييع جنازه و نماز برفاطمه(س) را دارند؟ آن هم در شرايطي كه چيزي عوض نشده و شكايت فاطمه(ع) پابرجا است؟بايد توجه كرد در جامعه‌اي كه ارزش‌هاي بس مهم‌تري مانند امنيت جاني و مالي بانوي بي‌دفاعي مانند فاطمه(ع) سلب مي‌شود و به دادخواهي وي اعتنايي نمي‌گردد، نه تنها تشييع جنازه و مراسم سوم و هفتم و چهلم و سالگردنمي‌تواند مايه جمال دين و موجب افتخار باشد، بلكه همين مي‌تواند سرآغاز يا ادامه سرپوش نهادن بر حق‌كشي و ناامني موجود باشد.حال دختر پيامبر(ص) بهكدام يك بيش‌تر نياز داشت؟ به پاسخ مثبت مُعاذ بن جبل، وقتي از او درخواستكمك كرد و معاذ شانه خالي كرد، يا شركت در تشييع و شانه بردن زير جنازه آنبانو؟در جامعه‌اي كه برخي سرشناسان اثرگذار آن و برخي كساني كه نفوذ كلمه دارند، حاضرند تسليت بفرستند و شانه به زير جنازه ببرند اما شانه از مسئوليت‌هاي مهم يا مهم‌تر خود خالي مي‌كنند و سكوت و فرياد آنان نه به فراخور اهميت و ارزش‌هاي واقعي دين، بلكه نوعاً تابعي از دو عنصر طمع يا ترس و در مجموع با چاشني توجيه است، آيا مشاركت در تشييع جنازه اين شخص و آن شخصيت حتي اگر در طراز صديقه كبري(ع) باشد، مي‌تواند مايه جمال دين و كمال امت باشد؟

براي فهم واقعيت موجود و فاصله آن با حقيقت مطلوب بايد درك و شناختي در طراز منطق فاطمي داشت تا به درستي فهميد در جامعه‌اي كه بهاي لازم به اصول ارزش‌هاي انساني و اسلامي داده نمي‌شود وبراي حفظ قدرت سياسي خود و به نام دين، به حريم ارزش‌هاي ديني و به حرمت افراد بي‌دفاع دست‌اندازي مي‌گردد و سپس اين گناه باحسنه‌اي چون تشييع وبرگزاري مجلس ختم پوشانده مي‌شود، چه زشتي‌هايي نهفته است.

* عباس عموي پيامبر(ص) و مورد احترام اهل بيت(ع) بود پس آيا اين مطلب، براي وي روشن نبود؟ 

مرتضوي: عباس از سر خيرخواهي پيغام فرستاد و پاسخ علي(ع) را بر نظر خود برگزيد و در شب دفن نيز در شمار افراد بسيار محدودي بود كه حضور يافتند. نظر او نيز در جاي خود نظر خوب و سازنده‌اي است و در واقع نظري است كه خود شارع حكيم با تشويق به شركت در تشييع جنازه مسلمين و تعظيم شعائر ديني به آن فراخوانده است. اما جاي شگفتي نيست كه عباس به رغم خيرخواهي خودو «عباس»هاي جامعه با نگاه ظاهر‌نگر و شناخت ناقص خود از اسلامو شرع و فقه و متناسب با ذهنيت عمومي جامعه، عظمت دين و شكوه شريعت محمدي را بيش‌تر در ظواهري چون تشييع جنازه و نماز باشكوه اموات بدانند، ليكن در منطق فاطمه زهرا(ع) اينها همه اموري است كه بايد در راستاي ارزش‌هاي برتر دين و شريعت قرار گيرد و اگر پيش و پس از اينها در جامعه به آن ارزش‌هاي حياتي پاي‌بندي و اهتمام نباشد، گاه چه بسا ابزاري شود در دست كساني كه دينرا نيز در خدمت شخص خود يا دست‌كم در راستاي تفسيري ناقص و گاه موهن از دين، مي‌خواهند.

*با اين تفاسير توجه لازم به تفاوت اين دو نگاه چه دستاوردي براي جامعه ما در پي خواهد داشت؟

مرتضوي:در يك نگاه كلي، از جمله مي‌توانيم اين نكتهمهم را پيش روي جامعه اسلامي بگذاريم كه شكوه‌مندي واقعي دين و زيبايي اصلي حاكميت آن، نه در اهتمام به برخي آداب و مستحبات اسلامي است و نه در آمارهاي درست و نادرستي است كه در رسانه‌ها درباره حضور مردم در اين ختم و جلسه و استقبال يا در آن گردهمايي بزرگ ديني و مذهبي بين‌المللي داده مي‌شود، بلكه در اين است كه امت اسلامي به پاسخ درست اين پرسش بپردازند و در عمل به آن پايبند باشند كه براي چه از دوره جاهليت «هجرت» كردند، و برايچه پيامبر‌(ص) را در ميان خود پذيرفتند و به «نصرت» او پرداختند و اينك خود را امت واحده پيامبر خاتم(ص) مي‌شمارند و به آن افتخار مي‌كنند؟ بي‌شك تعميق معرفت خداوند و معنويت ديني و پرهيز از شرك‌ورزي به هر صورت از يك سوواز سوي ديگر حرمت انساني و گسترش عدالت و آزادي و امنيت و معيشت آسان و آسايش روحي براي همه، از جمله مهمترين آنها بوده است و پيداست اين عناصر كليدي را پيش و بيش از هر چيز بايد در عمل به سيره و سنت پيامبر‌(ص) و اهل بيت ايشان پي گرفت.

پيداست همه ما بابرگزاري هرچه باشكوه‌تر همه اين اجتماعات در داخل و خارج موافقيم و آن را با ارزش مي‌دانيم به ويژه هر اجتماعي كه نشان از وحدت ميان مسلمانان است و مايه تحكيم يا در كنار آن، نشان‌دهنده هويت اعتقادي و تاريخي شيعه و مايه تحكيم آن است. اما تاكيد ما اين است كه جمال اصلي دين و افتخار براي آن به ويژه براي جهاني كه با مفاهيم ارزش‌هاي انساني آشناست و نه لزوماً با همه احكام و آداب شرعي اسلامي، از جمله اين است كه در عمل نشان داده شود جامعه اسلامي پيرو پيامبري است كه رحمت براي جهانيان است و درد انسان‌ها را داشت و دارد. و ماپيرو امامي هستيم كه سزاوار مي‌دانست آدمي از غصه بميرد كه متجاوزان، در حوزه حاكميت او خلخالي را به ناحق از پاي زني نامسلمان بيرون آورده‌اند و كسي مانع نشده است. امامي كه به رغم حرمت ويژه‌اي كه براي فاطمه(ع) قايل بود و پايبند همه مستحبات شرعي و آداب اسلامي، اما دغدغه اصلي در ديانت و سياست و حكومت او آن گونه كه در نهج‌البلاغه آمده اين است كه «به خدا سوگنداگر شب‌ها را بيدار بر بستر تيغ‌هاي تيز خارشتري به صبح آورم و دست و پا بسته در زنجير كشانده شوم، پيش من دل‌پذيرتر از آن است كه روز رستاخيز خدا وپيامبرش را در حالتي ديدار كنم كه به بنده‌اي ستم كرده باشم يا از مال ناچيز دنيا چيزي به ناحق برگرفته باشم».

پنج شنبه 14 1 1393
X