معرفی وبلاگ
سازنا منطقه 4 گزارش فعالیت ها و خدمات زنان در سطح منطقه 4 در جهت ایجاد محیطی دوستانه تر در خانواده ها همراه با ارائه راهکارهایی درجهت اشتغال زایی زنان در منزل و دیگر خدمات. با ما همراه شوید:)
دسته
وبلاگ هاي مناطق ديگر سازمان زنان انقلاب اسلامي
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 209707
تعداد نوشته ها : 77
تعداد نظرات : 13

CurrentDate= new Date(); var JAT= 1; function pz() {};init();document.getElementById("cities").selectedIndex=12;coord();main();

Online User
اگر مایلید لوگوی وبلاگ مارا در سایت خود قرار دهید باتشکر از توجه شما سازمان زنان انقلاب منطقه6

زنان انقلاب

Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

حدود ۱۴۰۰ سال از زمان قيام امام حسين(ع) و واقعه كربلا مي‌گذرد و به نظر مي‌رسد كمتر واقعه‌اي از اين دست وجود داشته باشد كه درباره آن به اندازه‌اي كه درباره عاشورا سخن گفته و مطلب نوشته شده، اين چنين كار شده باشد. درباره عاشورا و واقعه كربلا كار به گفتن و نوشتن خاتمه نيافته و بلكه به موازات آن شيعيان هر ساله در نقاط مختلف جهان به مناسبت فرا رسيدن ايام عاشورا با شور و هيجان خاصي با اقامه مراسم عزا پرچم عاشوراي حسيني را برافراشته نگه‌مي‌دارند و عاشورا از اين حيث در جهان بي‌نظير و يگانه است. اگر چه تداوم چند قرنه اقامه مراسم عزا براي امام حسين(ع) با شور و حال خاص و بي‌مانند به خودي خود بسيار تعجب‌برانگيز است، اما تعجب‌برانگيز‌تر اين است كه در طول تاريخ ۱۴۰۰ ساله عاشورا و اقامه مراسم عزا براي سيدالشهداء(ع) و يارانش حكومت‌هاي جابر و جباراني كه از يزيد پيروي مي‌كردند با قساوت تمام در برهه‌‌‌هايي تلاش مي‌كردند مانع ابراز ارادت شيعيان به امام حسين(ع) و واقعه كربلا شوند تا شايد اين واقعه بي‌مانند تاريخ كه هميشه خاري در چشم جباران و ستمگران بود محو و فراموش شود، اما اين خواست شيطاني هيچ‌گاه عملي نشد و آنهايي كه محو عاشورا را دنبال مي‌كردند رفتند و نابود شدند، اما عاشورا پا برجا و پر رونق‌تر باقي‌ماند و اين اعجازي در خلقت است كه بايد علت آن را كاويد. در ادامه خط سير هزاران مطلبي كه درباره عاشورا و واقعه كربلا نوشته شده، نوشتار حاضر با نگاهي نو و شايد هم نو شده درصدد است تا به اختصار به «جايگاه عاشورا در هندسه آفرينش» بپردازد تا شايد بتواند پرتوي از سر اين اعجاز مقاوم در برابر تمامي دشمنان حق و حقيقت در تمام اعصار و دوران‌ها را بازنماياند؛ از اين رو به تبيين اين ادعا مي‌پردازد كه: «عاشورا تثبيت و تضمين عينيت‌يافته اراده خداوند براي تداوم راه رستگاري انسان با تمسك به دين خاتم و رسيدن به مقصد اعلي است.» براي اين منظور لازم است اصلي‌ترين و رفيع‌ترين قله آفرينش پس از خود آفرينش شناخته و مسير، مقصود و مقصد نهايي بازشناسي شود. به تصريح قرآن اصلي‌ترين و رفيع‌ترين قله آفرينش «انسان» است، آنجا كه مي‌فرمايد خداوند تبارك و تعالي پس از خلق انسان با مباهات و تمجيد از خود به سبب اين مخلوق فرمود: «فتبارك‌الله احسن الخالقين». خداوند سبحان زماني به سبب خلق انسان از خود تعريف و تمجيد مي‌كند كه پيش از آن آفرينش به بلوغ تكاملي رسيده بود، اما خداوند براي خلق هيچ يك از مخلوقات پيش از انسان اينگونه به تعريف از خود نپرداخته بود، از اينجا معلوم مي‌شود كه انسان مخلوق ويژه‌ است كه او را اشرف مخلوقات و خليفه خود مي‌داند. انسان با برخورداري از اين جايگاه نمي‌توانست مانند ساير موجودات كه پس از خلقت با برنامه‌اي به خود واگذاشته مي‌شدند ـ البته در حمايت لطف مدام خداوندـ رها شود. اين انسان ويژه به برنامه‌اي ويژه براي تربيت و كسب آمادگي‌هاي لازم نياز داشت تا بتواند با شناخت مسير و مقصود به مقصد اعلي برسد. بنابراين مي‌توان گفت، «فتبارك‌الله احسن الخالقين» اختصاص به لحظه خلقت و موجوديت يافتن انسان ندارد كه بياني فرازماني و فرامكاني و داراي مفهومي به فاصله لحظه خلقت انسان تا آخرت و نقطه نهايي استقرار انسان است. اين برنامه در قالب ارسال رسل و انزال كتب به اجرا درآمد و زمان شروع آن هم از لحظه هبوط حضرت آدم به زمين بود و همه صدوبيست‌وچهار هزار پيامبر با اجراي اين برنامه مأموريت و وظيفه خود را انجام مي‌دادند تا نوبت به بعثت پيامبر اعظم، خاتم انبياء محمد مصطفي(ص) رسيد.با بعثت پيامبر اعظم(ص) برنامه خداوند سبحان براي مخلوق ويژه و خليفه خودش وارد مرحله خاصي شد. در دوران بيست‌ و سه‌ساله پيامبري پيامبر خاتم(ص) دستورالعمل برنامه تربيتي خداوند براي انسان با تجميع وحي الهي در قرآن به پايان رسيد و به نحوي پيامبر(ص) به استناد حديث ثقلين دستاورد همه انبياي الهي را در اختيار بشريت پس از خود قرار داد و باب وحي و ارتباط وحياني انسان با خدا بسته شد. پيامبر اعظم(ص) در دوران حياتش با به دوش گرفتن بار سنگين رسالت همه انبيا و تحمل طاقت‌فرسا‌ترين مشقات اسلام را تثبيت و پس از آن رحلت كرد. پس از رحلت پيامبر اعظم(ص) خلفا يكي پس از ديگري روي كار آمدند تا اينكه پس از بيست‌و پنج‌سال، حكومت در اختيار حضرت امير(ع) قرار گرفت و پس از حكومت حدود پنج ساله اميرالمومنين(ع)، امامت و خلافت امام حسن(ع) آغاز شد تا زمان شهادت ايشان و شروع امامت امام حسين(ع) كه ده سال با معاويه همزمان بود. در اين چند دهه كه از بعثت پيامبر اعظم(ص) مي‌گذشت اتفاقات زيادي رخ داد كه تمامي آن مربوط به برنامه هدايتي خداوند براي نوع انسان بود. با اينكه برخي از اين وقايع بسيار سنگين، شكننده و هولناك بود، اما هيچ‌گاه پس از تثبيت اسلام اركان و موجوديت اسلام را تهديد نكرد و حوادث با تمام بزرگي پيرامون اركان اسلام رخ مي‌داد.
يعني رحلت پيامبر (ص)، رويارويي معاويه با حضرت اميرعلي(ع) و امام حسن(ع)، جنگ‌هاي حضرت امير(ع)، شهادت امام علي (ع) و امام حسن(ع) موجوديت اسلام را در معرض نابودي قرار نداد؛ اما با مرگ معاويه و به خلافت رسيدن يزيد همه چيز به كلي تغيير پيدا كرد، به عبارتي تهديدات چند دهه گذشته كه متوجه مسائل پيراموني اسلام بود به مرحله نابودي اسلام رسيد و اين حساس‌ترين نقطه تاريخ حيات بشر از منظر آفرينش و آناني است كه داراي جهان‌بيني صحيح ديني هستند. به عبارت ديگر با روي كارآمدن يزيد حركت مستمر هدايت الهي كه بر اساس برنامه ارسال رسل و انزال كتب به پيش‌ مي‌رفت و به تكامل رسيد در معرض نابودي محض قرار گرفت، چرا كه با نابودي اسلام بين گذشته تربيتي و هدايتي انسان با آينده آن كه بر اساس دستاوردهاي گذشته معناي رستگاري پيدا مي‌كرد فاصله و شكاف پرنشدني مي‌افتاد و بايد جلوي اين حادثه و خطر عظيم گرفته مي‌شد و امام حسين(ع) با شناخت درست از فلسفه خلقت آفرينش و انسان و از وضعيت موجود و وظيفه خود راه نجات و حفظ اسلام و تداوم برنامه الهي را در مقابله متفاوت با يزيد ديد و آن را انجام داد. از اين منظر مباحثي مانند علم امام به شهادت، قيام براي حكومت و... در حاشيه قرار مي‌گيرند و قيام نجات‌بخش امام حسين(ع) كه نجات بشريت محسوب مي‌شود با زيبايي و به همراه داشتن جلوه‌هاي بيشتري از حقيقت بر عمق جان‌ها مي‌نشيند. از اين رو بايد اظهار داشت امام حسين(ع) براي بقاي دين خدا و تضمين وجود مسير رستگاري بشريت در ادامه تاريخ، قيام كرد و اين نكته دقيق‌تر را كه مي‌تواند حرف اصلي اين نوشتار باشد به آن افزود كه«امام حسين(ع) و عاشورا نقطه وصل ميراث آسماني بشريت با آينده و تحقق وعده‌هاي رستگاري خداوند است.» يعني اگر قيام امام حسين(ع) نبود برنامه مالك ملك و مالك يوم‌الدين ابتر مي‌شد. براي اثبات وجود چنين نظري شناخت يزيد و توجه به برخي از بيانات امام حسين(ع) كفايت مي‌كند. بزرگ‌ترين شاهد شناخت يزيد و مكنونات و اعتقاداتش دو بيت شعري است كه پس از مشاهده سر مبارك سيدالشهداء(ع) و بي‌احترامي به آن، به شعر «ابن زبعري» از شعراي دستگاه جدش ابوسفيان در زمان كفر ظاهري‌اش افزود كه يك بيت يزيد اين است:
لعبت هاشم بالملك فلا
خبر جاء ولا وحي نزل
خاندان هاشم با سلطنت بازي كردند، نه خبري از آسمان آمد و نه وحي نازل شد.
يزيد با سرودن اين شعر و رفتار پيش‌ از خلافت و پس از خلافت و پس از شهادت امام حسين(ع) نشان داد در وجودش هيچ اعتقادي به خدا، پيامبر(ص)، وحي و اسلام ندارد و با حضور در مسند خلافت و قدرت اسلام را نابود مي‌كند و از بين مي‌برد. يعني خط‌سير برنامه هدايت‌الهي را براي هميشه قطع مي‌كند و پس از آن از عهده كسي كاري برنمي‌آمد.
با اينكه در فرمايشات امام حسين(ع) نكات عديده‌اي دال بر آنچه گفته شد، وجود دارد تنها به يك مورد بسنده مي‌شود كه اگر به غير از آن فرمايشي از امام حسين(ع) باقي نمي‌ماند براي درك درست قيام امام حسين(ع) و رسيدن به آنچه كه دربالا بيان شد، كفايت مي‌كرد.
فرداي روزي كه وليدبن عتبه حاكم مدينه قصد داشت از امام حسين(ع) براي يزيد بيعت بگيرد، مروان امام حسين(ع) را در كوچه ديد و از ايشان خواست مخالفت نكند و بيعت كند حضرت (ع) در پاسخ فرمودند: «انا لله و انا اليه راجعون و علي الاسلام السلام اذ قد بليت الامه براع مثل يزيد. ما از خداييم و به سوي او بازمي‌گرديم. زماني كه مردم گرفتار حاكمي مانند يزيد مي‌شوند بايد فاتحه اسلام را خواند.»
از اين عبارت سراسر اعتراض، خوف و نگراني براي اسلام وضعيت ويژه امام حسين(َع) قابل درك است. هيچ معصومي پيش و پس از ايشان اينگونه سخن نگفته‌اند و اين خود تأييد مسائل پيش گفته و اصلي‌ترين علت قيام امام حسين(ع) براي پيوند زدن مبدأ آفرينش اشرف مخلوقات به مقصد آن است كه به غير از طريق قيام و شهادت به آن شكل ميسر نبود. از اين رو گفته‌اند: «الاسلام نبوي الحدوث و حسيني البقاء» و سيره تمام ائمه(ع) پس از امام حسين(ع) و علماي شيعه هم نشان مي‌دهد ترويج و تبليغ اسلام را برمبناي عاشوراي حسيني قرار داده‌اند. بابي‌انت و امي يا حسين

جمعه 24 8 1392

وشتارهايي درباره ماه پيروزي خون بر شمشيراز حسين (عليه السلام) و ياران باوفايش، مي توان دريا؛ دريا سخن گفت و در كلام حسين مي توان، آسمان ؛ آسمان باورهاي مقدسي يافت كه باورهاي ما امروز بخش اندكي از آن بيكرانه پر شكوه است در ادامه نيز پرسشهايي متداول را با سند آن براي شما دوستان گذاشته ام كه  اميدوارم مورد توجه شما دوستان قرار بگيرد

پرسش:

1. فلسفهي عزاداري سيدالشهدا(عليه السلام) چيست؟

2.آيا امام حسين(عليه السلام) ميدانستند شهيد ميشوند؟ اگر چنين است، چرا با پاي خويش به سوي قتلگاه رفتند؟

3.شبهه: حضرت حسين ابن علي (ع) راههاي ديگري غير از جنگ و قيام داشت، مثلا مي توانست مانند برادرش حسن ابن علي (ع) صلح نمايد؟

4.علت اهميت زيارت عاشورا چيست؟ فوايد آن چيست؟

5.فلسفه سياه‏پوشى در ايام عزادارى چيست؟

6.هدف از لعن و نفرين بر قاتلان و دشمنان امام حسين چيست؟ مگر آنها نمرده اند؟ آيا لعن و نفرين آنها جهت نزديكي به خداست؟

7.قمه زدن در عاشورا، چه حكمي دارد و اگر كسي نذر كرده باشد حكم آن چيست ؟

 

فلسفهي عزاداري سيدالشهدا(عليه السلام) چيست؟

پاسخ : حادثهي عاشورا، حادثه‌اي است كه بزرگترين‌ نقش را در تاريخ اسلام ايفا كرد و به يقين، مسير تاريخ اسلام را ـ كه منحرف شده بود ـ عوض كرد و آن را از انحراف نجات داد، معناي سخن رسول خدا(ص) دربارهي امام حسين(ع) را كه فرمودند:

حسين مني و انا من حسين.

روشن گردانيد و درس حركت، نهضت، مقاومت و استقامت به انسان‌ها آموخت.

اين حادثه هم از نظر كيفيّت وقوع و هم از جهت عظمت مصيبت و هم از نظر ماندگاري و آثار اجتماعي آن، با هيچ جريان ديگري قابل قياس نيست؛ و اما در مورد علت عزاداري و گريه بر آن حضرت، بايد گفت كه به شهادت تاريخ و روايات، حضرت يعقوب سالهاي طولاني در فراق يوسف با اين كه مي‌دانست زنده است، اشك مي‌ريخت و گريه مي‌كرد و يوسف را از ياد نمي‌برد. حضرت سيدالساجدين(ع) نيز تا در حيات بود (حدود چهل سال) صحنه كربلا را با گريه جلوي چشمش مجسّم مي‌داشت و مي‌فرمود:

قتل اباعبدالله عطشاناً بجنب الفرات و هو يذبح كما يذبح الكبش.

حضرت اباعبدالله با تشنگي شهيد شد، در حالي كه كنار رود فرات بود و سر مبارك او را همانند گوسفند بريدند.» و همين‌طور تشكيل مجالس عزاداري از سوي حضرات معصومين(ع) ديگر، همانند امام باقر، امام صادق، امامرضا(ع) و خصوصاً گريه‌هاي طولاني حضرت ولي‌عصر(ع) براي جد بزرگوارش به طوري كه در گريه و عزاداري نسبت به اباعبدالله مي‌فرمايد: «اي جد بزرگوار من! در تمام حالات براي تو گريه مي‌كنم و اگر اشك چشمم تمام شود، سزاوار است كه در مصيبت تو خون بگريم.»[1] و از آنجا كه به حكم قرآن:

و لقد كان لكم في رسولالله اسوة حسنة.[2]

ما بايد در تمام امور از حضرت رسول(ص) و جانشينان ايشان، درس و الگو بگيريم؛ به درستي گريه و عزاداري بر سالار شهيدان و توسل به ائمهي اطهار(ع) پالايش دهندهي روح و تزكيه كنندهي نفس است، چنانكه روايات گوناگوني بر فضيلت گريه و عزاداري براي امام حسين و ساير ائمهي معصومين(ع) وارد شده است؛ از جمله روايتي از امام صادق(ع) كه ميفرمايد:

من انشد في الحسين بيت شعر فبكي و ابكي عشرة فله و لهم الجنة.[3]

يعني هر كس كه دربارهي امام حسين(ع) يك بيت شعر سروده و گريه نمايد و ده نفر را به گريه در آورد، اجر و پاداش آنها بهشت است. و روايتي كه يونس بن‌يعقوب از امام صادق(ع) نقل مي‌كند كه حضرت(ع) فرمودند:

قال لي ابو‌‌جعفر اوقف لي مالي كذا و كذا لنوادب تندبني عشر سنين ايام مني.[4]

پدرم امام باقر(ع) به من وصيت كرد قسمتي از مال او را وقف كنم و در اختيار نوحه‌گران قرار دهم تا آنان مدت ده سال در روزهاي مني براي حضرت نوحه و ندبه برپا كنند. اضافه بر آنچه گذشت، با عنايت به عظمت و شكوه اين حادثهي تاريخي، مسألهي عزاداري و زنده ‌نگه داشتن ياد و خاطره آن حضرت مي‌تواند علل و عوامل مختلفي داشته باشد، كه به برخي از آنها اشاره مي‌شود.

1. از آن جا كه قيام عاشورا پيام‌ها و درس‌هاي متعددي به همراه داشت، زنده نگاه داشتن ياد و خاطره آن، بر جاي ماندن درس‌ها و پيام‌هاي آن را به دنبال دارد؛ پيامهايي چون:

احياي امر به معروف و نهي از منكر، عزّت، مبارزه با طاغوت، فداكاري در راه دين، نترسيدن از كمي نفرات، آميختن كار فرهنگي با ايثار، پيروزي خون بر شمشير، نهراسيدن از محاصرهي نظامي و اقتصادي، عمل به وظيفه و تكليف، حمايت از ولّي و در نهايت راضي بودن به رضاي خدا؛

2. عزاداري و زنده نگاه داشتن ياد و خاطرهي عاشورا، الهام بخش روح انقلابي، شهادت‌طلبي، حقيقت‌جوئي، مبارزه با طاغوت و ظلم و ستم و ستيز مي‌شود؛ چنان كه ما در زمان خويش شاهد نمونههايي از اين الهام‌گيري بودهايم؛ زيرا اولين زمزمه‌ها و حركتهاي ضد استبدادي و استعماري انقلاب اسلامي ايران با ايام محرم و عزاداري سالار شهيدان(ع) مصادف بود و ريشه در درون هيئت‌هاي مذهبي و عزاداري داشت؛

3. از رهگذر برگزاري مجالس ديني در سطحي وسيع و حضور توده‌هاي مختلف مردم در مساجد و تكايا، فرصت خوبي براي آشنايي بيشتر با معارف اسلامي و احكام الهي به دست ميآيد؛

4. برپايي مجالس عزاداري عاشورا و تجليل از مقام شهدا و افشاي هويت بيديني دشمنان، سيدالشهدا(ع) خود نوعي اعلام وفاداري نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم مي‌باشد و نيز باعث احياي فلسفه قيام عاشورا، بازسازي حيات حسيني و به طور كلي پايداري و استمرار اصول و ارزش‌هاي اسلامي مي‌شود

پي نوشتها:

[1]. بحارالانوار، ج 45، ص 65 ـ 72.

[2]. سورهي احزاب، آيهي 21.

[3]. كامل الزيارات، ص 105، ابن قولويه قمي، انتشارات مرتضويه، نجف.

[4]. اصولكافي، كليني، ج 5، ص 117، دارالكتاب الاسلامية، تهران.

منبع: نهضت عاشورا (تحريف‌ها و شبهه‌ها)، مركز مطالعات و پژوهش‌‌هاي فرهنگي حوزه‌ي علميه (1381)

 

جمعه 24 8 1392
X